جدول جو
جدول جو

معنی چرخ بستنی - جستجوی لغت در جدول جو

چرخ بستنی(چَ خِ بَ تَ)
رجوع به چرخ بستنی سازی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ خِ دَ)
چرخ خیاطی. ماشین خیاطی که با دست بحرکت افتد. دستگاه خیاطی بدون پایه که چرخ آن را با دست حرکت دهند. رجوع به چرخ خیاطی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ دَ)
تعیین قیمت کردن. قیمت گذاشتن. بهای جنسی را معین کردن:
هر متاعی را در این بازار نرخی بسته اند
قند اگر بسیار گردد نرخ شکر بشکند.
وحشی (از آنندراج).
یک دل داریم غمزه را گو
تا نرخ ستمگران نبندد.
قدسی (از آنندراج).
شود در فکر قیمت دل شکسته
که ساقی ازل این نرخ بسته.
زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ خِ بَ تَ)
دستگاهی که بوسیلۀ آن بستنی میسازند. چرخ بستنی. چرخی که ظرف بستنی را درون یخ می چرخاند
لغت نامه دهخدا
چرخیدن، گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی